معنی ضرب المثل فارسی؛ از کیسه خلیفه می بخشد

به گزارش وبلاگ لین هوان، ضرب المثل از کیسه خلیفه می بخشد مربوط به دوران حکومت هارون الرشید است و قصه شیرین و دلچسبی دارد. از شما می خواهیم در خواندن این داستان با خبرنگاران همراه باشید.

معنی ضرب المثل فارسی؛ از کیسه خلیفه می بخشد

تاریخچه ضرب المثل از کیسه خلیفه می بخشد

طبق اسناد بر جای مانده از زمان های قدیم، هارون الرشید (هارون الرشید در 25 اسفند ماه سال 141 هجری قمری مصادف با 17 مارس 763 میلادی در شهر ری به جهان آمد و در 4 فروردین ماه سال 188 هجری قمری مقارن با 24 مارس 809 میلادی در شهر توس از توابع استان خراسان، دار فانی را وداع گفت.) چندین سال در شهر ری حکومت می نماید و فردی به نام جعفر برمکی با ملیتی ایرانی به عنوان وزیر خدمت می کرد. او بسیار تیزهوش و زرنگ بود و یکی از افراد مهم و باارزش برای هارون الرشید به حساب می آمد و اغلب امور کشور را در دست داشت.

در روایات آمده است که عرب زبان هایی که اطراف هارون الرشید کار می کردند چشم تماشا جعفر برمکی را نداشتند و همواره در پی آن بودند تا وی را پیش حاکم بد جلوه بدهند.

در نهایت کوشش های عرب ها نتیجه می دهد و هارون الرشید به وزیرش بی اعتماد می گردد و او را حتی در جلسات مهم هم دعوت نمی نماید. جعفر روزهای سختی را می گذراند و همواره با خود می گفت من کار خلافی ننموده ام که حاکم انقدر به من بی اعتنا شده است. در آن روزها حتی زیردستانش هم از وی حساب نمی بردند. جعفر بیشتر روزهای هفته را در خانه سپری می کرد و دل و دماغ رفتن به دارالحکومه را نداشته است.

در این حین که جعفر روزهای بد زندگیش را می گذراند، عموی هارون، عبدالملک، با حالتی غمگین به خانه او می رود و با او درد و دل می نماید. او به جعفر می گوید کمکم کن تا بدهی ام را پرداخت کنم و در عوضش من نزد فرمانروا می روم و چنان از تو سخن می گویم که تمام بدگویی هایی را که از تو شنیده کنار بگذارد و تو را با آغوش باز بپزیرد. جعفر به فکر فرو رفت و با خود گفت که من به زودی از مقامم برکنار می شوم و عموی هارون هم نمی تواند مشکلم را حل نماید، اما این برترین فرصت است تا بتوانم برای بار آخر خودم را پیش حاکم نشان دهم. سپس به عموی هارون قول داد که به او مقداری پول قرض می دهد تا بدهی هایش را پرداخت کند.

فردای آن روز جعفر برمکی به مأمور خزانه فرمان داد بدهی عبدالملک را پرداخت کند و چون آن مأمور از دوستان نزدیک جعفر بود بلافاصله دستورش را انجام داد.

چند روز بعد تمام درباریان متوجه شدند که عموی حاکم وضع اقتصادی بسیار خوبی پیدا نموده و باعث و بانی ثروتمند شدن او جعفر برمکی بوده است. این اخبار به گوش هارون الرشید رسید و با خود گفت به این بهانه جعفر را مواخذه می کنم. سپس فرمان داد تا او بیاورند.

همین که جعفر برمکی را آوردند حاکم به او می گوید که تا آنجا که ما می دانیم تو مال و ثروتی نداری پس چگونه چنین پولی را به عموی من دادی؟ جعفر هم در پاسخ سؤال حاکم به او گفت شما درست فرمودید من مال و ثروتی ندارم و این پول را از کیسه خلیفه بخشیدم.

هارون الرشید با تعجب گفت من متوجه حرف های تو نمی شوم! یعنی چه از کیسه خلیفه بخشیدم؟

جعفر در پاسخ می گوید جلوه قشنگی ندارد که عموی شما از زیر دست شما پول طلب کند و برای شان و مقام شما خوب نیست. به همین علت من از مأمور خزانه خواستم تا بدهی عموی شما را پرداخت کند. هارون الرشید پس از شنیدن اصل قضیه بار دیگر هوش و زکاوت جعفر را مورد ستایش قرار داد و از او خواست دوباره به عنوان وزیر به او خدمت کند.

از آن دوران تا به امروز اگر کسی طوری رفتار کند که به جای استفاده از پول خودش در قبال خوش گذرانی هایش، شخص دیگری هزینه آن را بپردازد ضرب المثل از کیسه خلیفه می بخشد را برایش به کار می برند.

منبع: کجارو / جام جم آنلاین / tebyan.net

به "معنی ضرب المثل فارسی؛ از کیسه خلیفه می بخشد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "معنی ضرب المثل فارسی؛ از کیسه خلیفه می بخشد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید